من دلم می خواهد
ساعتی غرق درونم باشم!!!
عاری از عاطفه ها
تهی از موج و سراب
دورتر از رفقا…
خالی از هر چه فراق!!!
من نه عاشق هستم ؛
و نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من
من دلم تنگ خودم گشته و بس…!
نظرات شما عزیزان:
بی تو در من پائیزی نشسته است که زوال زیبایش را هیچ بهاری به خواب هم نمی بیند بی تو در من بادی می وزد که می گوید تابستان گذشته است و روزها سرد می شوند رؤیاهایم جامه های سرخُ طلائی می پوشند و تا آخرین نفس تو را در باد می رقصند و این سان مجلّل بی تو من برگ برگ می ریزم
شبيـه ِ مـه شـده بـودي ...
نــه ميشــد در آغوشـت گرفـت ؛ و نـه آن سـوي تـو را ديـد ..
تنهــا ميشـد در تـو گـم شـد
نــه ميشــد در آغوشـت گرفـت ؛ و نـه آن سـوي تـو را ديـد ..
تنهــا ميشـد در تـو گـم شـد
پاسخ: جالب بود ... ممنــــون
وقتی چمدانش را به قصد رفتن بست
نگفتم عزیزم این کار را نکن
نگفتم برگرد
و یک بار دیگر به من فرصت بده
وقتی پرسید دوستش دارم یا نه
رویم را برگرداندم
حالا او رفته و من
تمام چیزهایی را که نگفتم می شنوم
پاسخ: قشنگ بود ...
نگفتم عزیزم این کار را نکن
نگفتم برگرد
و یک بار دیگر به من فرصت بده
وقتی پرسید دوستش دارم یا نه
رویم را برگرداندم
حالا او رفته و من
تمام چیزهایی را که نگفتم می شنوم
پاسخ: قشنگ بود ...